قصهٔ طوطی جان زین سان بود

 کو کسی کو محرم مرغان بود

 

داستان طوطی جان ادمی تیز اینگونه است اما کسی پیدا میشود که محرم مرغان معنایی باشد

مسایل السلوک

مرغ روح ادمی گرفتار قفس کالبد جسمانی اوست و ارواح کاملین در ملکوت به انتظار عروج ارواح ادمیان اما کجاست ان ایمانی که به این امر مهم واقف گردد

و پرنده جان خویش را از تعلقات دنیا رها سازد و زمینه اشنایی او را با جانهای مقربان فراهم سازد

ما ز بالاییم و ما بالا میرویم

 

****************************

کو یکی مرغی ضعیفی بی‌گناه

 و اندرون او سلیمان با سپاه

 

کجاست روحی تزکیه شده معصومی که در ضمیر باطن سلیمان حقیقت با تمام لشگریانش جای گیرد

 

******************************

چون بنالد زار بی‌شکر و گله

 افتد اندر هفت گردون غلغله

 

ادمی اگر در فراغ معبود خویش ناله عاشقانه سر دهد یقینا در هفت طبقه اسمان شور و غوغایی ایحاد خواهد نمود

 

***********************************

هر دمش صد نامه صد پیک از خدا

 یا ربی زو شصت لبیک از خدا

 

اگر انسان بدین جایگاه از قرب نایل گردد در هر دم و بازدم او صدها سروش غیبی نوازش نماید و مورد لطف قرار گیرد

یک یارب گفتن از او و شصت جواب عاشقانه از معبود حقیقی

مسایل السلوک

راه نیل بدین مقصود هم صعب است و هم سهل

برای گرفتاران ماده زفت است انان که با واژه های خدایی ایثار و گذشت و عشق و محبت....بیگانه اند و گرفتار شهوات انتقام و ثروت و قدرت اند

اما سهل است برای عارفان محرمان اسمان دلبستگان اقلیم عشق و رضامندان سرنوشت

 

******************************

زلت او به ز طاعت نزد حق

 پیش کفرش جمله ایمانها خلق

 

محرمان درگاه لغزش انان در نزد خدای مهربان بهتر از طاعت باشد کفر عاشقانه او بهتر از ایمان بیگانگان است

مسایل السلوک

ادمی یا محرم درگاه است و یا بیگانه طاعت دور افتاده زیاد اثر بخش و عاشقانه نیست اما کفر و شطح دوست خالصانه است

شطیحات مجذوبان از طاعت اراسته به شریعت و الوده به دنیا بینهایت مقبول تر است

 

*****************************

هر دمی او را یکی معراج خاص

 بر سر تاجش نهد صد تاج خاص

 

عارفان در هر لحظه به وصال بیندیشند و در نیل بدان تلاش نمایند

و خدای مهربان تاج عزتمندی نه یکی بلکه صد تاج مخصوص را عنایت نماید

مسایل السلوک

یختص برحمته من یشا

رحمت عام حق بر همه است از کفر فسق و نفاق و مسلم را احاطه نماید

اما عنایت و رحمت و جذبات خصوصی فقط مخصوص خواص و محرمان است

ذوق زدگان و به وجد رسیدگان عرش نظاهره محبوب نمایند و به کل از دنیا و تعلقات ان به نسیان رسند

 

**************************

صورتش بر خاک و جان بر لامکان

 لامکانی فوق وهم سالکان

 

اولیا جسما بر روی کره خاکی قدم بردارند و باطنا و روحا در عالم بی مکانی و بی زمانی سیر نمایند

و انهم به لامکانی ما فوق تصور روتدگان راه و طریق معنا

 

مرغ باغ لامکانی یا نبی

یا تواز کون و‌مکانی یا نبی

در سخن گفتن به عشاقان خویش

بلبل شیرین زبانی یا نبی

 

****************************

لامکانی نه که در فهم آیدت

 هر دمی در وی خیالی زایدت

 

و ان لامکانی در حیطه تصور و اندیشه نگنجد و هر ان در ان مقام فمر و خیالی دیگر افزونت گردد

 

**************************

بل مکان و لامکان در حکم او

 همچو در حکم بهشتی چار جو

 

مکان و بی مکانی در امر خدا و به اذن او در تصرف دوستانش هست

دقبقا مانند چهار نحر بهشتی که جنتیان به پاداش عمل بدان نایل گردند

 

********************************

شرح این کوته کن و رخ زین بتاب

 دم مزن والله اعلم بالصواب

 

بهتر است در وادی اسرار الهی در این خصوص کلام را به انتها رسانیم

لذا صحبت کافیست ذات اقدس الهی که خالق هستی است به حقیقت همه عوالم و همه شی اگاهی بهتر دارد

 

****************************

باز می‌گردیم ما ای دوستان

 سوی مرغ و تاجر و هندوستان

 

حال یک بار دیگر عودتی داریم به حکایت طوطی و بازرگان که ابتدا بدان صورت گرفت

 

*****************************

مرد بازرگان پذیرفت این پیام

 کو رساند سوی جنس از وی سلام

 

تاجر مذکور ابلاغ پیام طوطی را تعهد نمود که بسوی طوطیان سرزمین هند درود  طوطی خویش را برساند

 



تاريخ : پنج شنبه 16 ارديبهشت 1395برچسب:انجمن,ادبی,مولانا,سنگان,مثنوی,معنوی, | 23:18 | نويسنده : مولانا سنگان |
صفحه قبل 1 صفحه بعد